محمد علی پورفلاح

 

آنچنان که بعد از تغییر دولت احمدی نژاد انتظار می رفت، بالاخره زمزمه های تغییر و تحول سیاسی ناشی از رخداد مردم خواهانه 24 خرداد 92 به بافق هم رسیده است. اگرچه برخی بر این باورند که تغییرات زیاد و دامنه دار، ثبات اداری و سیستم تصمیم گیری را با مشکل مواجه می کند، اما بی شک یکی از محاسن عمده نظام مردم سالار، همین چرخش نخبگان است.

اکنون در بافق سوال اصلی و نگرانی مهم این است که کارگزاران دولت تدبیر و امید، می خواهند سکان سیاسی شهر را به دست چه کسی بسپارند. البته اکثر مردم این را پذیرا هستند که نماینده دولت در شهر باید دارای تفکر و منش هماهنگ و مطابق با رئیس جمهور باشد ولی آنچه برای بافقی ها از این امر مهمتر است اینکه فرماندار دولت، بافقی است یا غیر بافقی؟ مسئله برای آنها این است.

بافق، از سال 1347 فرماندار داشته است.( به این نکته هم دقیق شوید که برخی از شهرهای دیگر استان یزد، بیست سال بعد از این تاریخ، صاحب فرمانداری شده اند) اولین فرماندار بومی در دولت آقای هاشمی رفسنجانی برای بافق برگزیده شده است. یعنی سال 1372. بعد از 25 سال. و از سال 1372 تا 1391 همه ی فرمانداران بافق بومی همین منطقه بوده اند تا در اواخر دوره احمدی نژاد، استاندار دولت عدالت محور، این رویه را بهم زد _ همچنان که خیلی از امور دیگر را نیز بهم ریخت _ و با نصب فرمانداری غیربومی، سنگ بنایی کج گذاشت.

حالا که همه ی آدمهایی که آنچنان می گفتند و آنگونه عمل می کردند،با رای مردم، رفته اند تغییر آن راه و رویه؛ طبیعی ترین انتظار مردم است.

اما چرا بافقی ها می خواهند مسولانشان از بین خودشان انتخاب شوند؟ چرا امروزه برای بافقی ها داشتن مسئول بومی، حیثیتی شده است؟ چرا در اردیبهشت 90 بدلیل انتصاب یک مدیر غیربومی، ناچار به اعتراض عمومی و فریاد خیابانی شدند؟ که شد آنچه نباید می شد و با بی تدبیری مسئولان وقت دولتی، هم به مردم بافق و هم به حاکمیت کشور، ظلم شد و برای اولین بار در تاریخ این شهر مدیری مجبور شد فقط بعد از چهار روز از سمت خود استعفا نماید؟

بافقی ها اکنون یقین دارند که آنقدر توانا و برومند شده اند و نیروهای توانمند دارند که نه تنها شهر بافق بلکه استان یزد هم می تواند در سایه آنها رشد نموده و بالنده تر شود. برای بافقی ها قابل قبول نیست که کارمندان معمولی و بعضاً دون پایه از سایر شهرها، به مقامی شامخ در این شهر برسند. وگرنه کیست که مثلاً از حضور فلان وزیر سابق یا شهردار پایتخت یا فلان نماینده سابق یا استاندار گذشته، به عنوان فرماندار بافق ناخشنود شود. حرف حساب ما این است که آنچه می خواهند به عنوان تحفه به بافق ارزانی کنند، خود دهها درجه بهترش را داریم. عاقلانه نیست، کسی زیره به کرمان برد و خرما به بافق بیاورد.

بافق اکنون جزء سه شهر عمده و زرخیز و اقتصادی استان یزد است. سپردن کلید این شهر، دست فردی که به احوال این شهر و مردمانش و جریانات سیاسی و محلی این شهر آگاه نباشد، خبط بزرگی است.

گلایه و بغض بزرگ و دل چرکینی مردم بافق از مسئولان سابق استان یزد این است که چرا همواره با نگاه نادقیق و نسنجیده خود، اجازه بروز و ظهور استعداد این مردم را ندادند؟ همیشه این خطر بزرگ را به دست اندرکارن گذشته استان گوشزد کرده ام که در خاطر مردم این شهر، خاطره خوبی از شما نیست. یکی از عمده دلایلش هم انتصاب های نپخته بوده است که چاه بی اعتمادی را عمیق کرده و در صورت تداوم مشکل ساز خواهد شد.

مدیران غیربومی هرچند هم که کارا باشند، اما بپذیرید که سرنوشتشان با مردم آن دیار گره نخورده است. کسی که همسر و فرزندان و همه ی بستگان و دلبستگی هایش در شهری دیگر است چگونه می تواند از مشکلات مردم آن شهر آگاه شود. زندگی و زیستن و همراهی با اشک ها و لبخندهای یک مردم است که می تواند شما را علاوه بر " کارا " بودن به " دلسوزی " و بالاتر از آن به " دلجوشی " برای آن مردم وادار سازد. البته مسئولان شعارهای زیاد و بیهوده بسیار می دهند و خیلی ادعا می کنند که با تمام وجودشان درد و رنج مردم مرا  لمس می کنند اما این بین خودمان بماند که ... خودی بهتر از ... غریبه است.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا